سوره قیامت
< مدثر - انسان > | |
---|---|
| |
شماره سوره | ۷۵ |
جزء | ۲۹ |
نزول | |
ترتیب نزول | ۳۱ |
مکی/مدنی | مکی |
اطلاعات آماری | |
تعداد آیات | ۴۰ |
تعداد کلمات | ۱۶۴ |
تعداد حروف | ۶۷۶ |
سوره قیامت هفتاد و پنجمین سوره و از سورههای مکی قرآن است که در جزء ۲۹ جای دارد. این سوره را به این مناسبت «قیامت» مینامند که با سوگند خداوند به روز قیامت آغاز میشود. سوره قیامت از حتمیت وقوع معاد و احوال آن روز سخن میگوید و انسانها را در قیامت به دو گروه شاد و نورانی و غمگین و ترش رو توصیف میکند و به این نکته تأکید دارد که انسان بر نفس خود بصیر و بر کردارش داناست.
از آیات مشهور این سوره، آیه ۳ و ۴ است که میگوید خداوند نه تنها قادر است استخوانهای پوسیده را در قیامت بازسازی کند، بلکه تواناست سرانگشتان را دوباره بیافریند؛ آیهای که گفته شده اشاره به اثر انگشت و شناخت هر فرد با آن دارد.
در فضیلت تلاوت این سوره از پیامبر(ص) نقل شده هر كس سوره قیامت را بخواند، من و جبرئیل برای او در روز قیامت گواهی میدهیم که به آن روز ایمان داشته و آن روز صورتش از دیگر آفریدگان درخشندهتر است.
معرفی
- نامگذاری
این سوره را سوره قیامت یا سوره لااُقسِمُ نامیدهاند. این دو نام از آیه اول گرفته شده است که خداوند در آن به روز قیامت سوگند یاد میکند.
- ترتیب و محل نزول
سوره قیامت جزو سورههای مکی و در ترتیب نزول، سی و یکمین سورهای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مُصحَف، هفتاد و پنجمین سوره است و در جزء ۲۹ قرآن جای دارد.
- تعداد آیات و دیگر ویژگیها
سوره قیامت ۴۰ آیه، ۱۶۴ کلمه و ۶۷۶ حرف دارد. این سوره به لحاظ حجمی جزو سورههای مُفَصَّلات (دارای آیات کوتاه) است.
محتوا
سوره قیامت، حتمیبودنِ وقوع معاد و اوضاع و احوال روز قیامت را بیان میکند و انسانها را در جهان آخرت در دو گروه توصیف میکند: گروهی تازهرو و نورانی، و گروهی با قیافههای غمگین و ترشرو. این سوره سپس یادآور میشود که آدمی دنیای نقد را میگیرد و آخرت را فراموش میکند و در آن روز حسرت میخورد؛ همچنین به این نکته اشاره میکند که انسان بر نَفْس خود بصیر و بر کردارش داناست؛ اگرچه عذر بتراشد و انکار پیشه کند. در پایان به منکران میگوید خدایی که انسان را از نیستی صِرف، به شکل نطفه و سپس خونِ بسته آفرید، آیا توانا نیست که مردگان را زنده کند؟
ریشهها و عوامل انکار روز رستاخیز | |||||||
مقدمه؛ آیه۱-۲ وجود نفس لوامه در انسان، نشانه وجود قیامت است | |||||||
عامل اول؛ آیه۳-۴ پندار عدم امکان بازسازی جسم انسان | |||||||
عامل دوم؛ آیه۵-۱۳ تمایل به ارتکاب انواع گناهان | |||||||
عامل سوم؛ آیه۱۴-۱۹ گریز از پذیرش دلایل معاد | |||||||
عامل چهارم؛ آیه۲۰-۳۵ دلبستن به دنیا و فراموشی آخرت | |||||||
عامل پنجم؛ آیه۳۶-۴۰ توهّم ناتوانی خدا از زندهکردن مجدد انسانها | |||||||
آیات مشهور
- «أَيَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّن نَّجْمَعَ عِظَامَهُ بَلَىٰ قَادِرِينَ عَلَىٰ أَن نُّسَوِّيَ بَنَانَهُ» (آیه ۳ـ۴)
ترجمه: آيا انسان مىپندارد كه هرگز استخوانهاى او را جمع نخواهيم كرد؟! آرى قادريم كه (حتى خطوط سر) انگشتان او را موزون و مرتّب كنيم.
بنابر روایات، این آیات هنگامی نازل شدند که یکی از همسایگان پیامبر(ص) از روز قیامت سؤال کرد و گفت چگونه خداوند استخوانهای مردگان را جمع میکند و [در آخرت] دوباره انسان را میآفریند. قرآن در پاسخ به این انکار میگوید خداوند نه تنها استخوانها، بلکه قادر است سرانگشتان را بازسازی کند. گفته شدهاست این آیات اشاره لطیفی به اثر انگشت و شناسایی هر فرد با سرانگشتانش دارد. امروزه مسئله «انگشتنگاری» کاملا علمی شده و دانشمندان ثابت کردهاند کمتر کسی یافت میشود که اثر انگشتش با دیگری یکی باشد. نویسنده تفسیر المیزان نیز بر این باور است که اگر از بین اعضاى بدن خصوص انگشتان مطرح شده شاید براى اشاره به خلقت عجیب آن باشد از نظر صورت هاى مختلف ، و خصوصیات ترکیب و عدد و فواید بسیارى که به شمار نمى آید. انسان با همین انگشتانش مى دهد، مى ستاند، قبض و بسط مى کند و سایر حرکات لطیف و اعمال دقیق و صنایعى ظریفی که با آنها انجام میدهد و به همین سبب از سایر حیوانات ممتاز مى شود، علاوه بر شکل هاى گوناگون و خطوطى که پیوسته اسرارش براى انسان کشف مى شود. المیزان هم چنان از برخی مفسران نقل کرده که منظور از نُّسَوِّيَ بَنَانَهُ (تسویه بنان ) این است که انگشتان دستها و پاها را کنار هم قرار دهد بدون اینکه از هم جدا باشند همانطور که دست و پاى شتر و الاغ را چنین کرد آن وقت دیگر انسان نمى توانست کارهاى گوناگونى را که با داشتن انگشتان انجام مى دهد انجام دهد.
- « بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَىٰ نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ» (آیه ۱۴)
ترجمه: بلکه انسان خود بر (نیک و بد) خویش به خوبی بیناست.
بصیرت به معنای دیدن با چشم دل و ادراک باطنی است به این معنی که در قیامت حتی نیازی به آگاه ساختن انسان بر اعمالش نیست چون خودش به خوبی میبیند ومی داند که چه کردهاست و برخی گفتهاند که بصیرت به معنای حجت است یعنی انسان در قیامت به سبب گواهی ای که اعضاء و جوارحش علیه او می دهند گویا خودش حجت بر خودش است و شاهدی علیه خودش می باشد.
- لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ (آیه ۱۶ـ۱۷)
ترجمه: (ای پیامبر) زبانت را بخاطر عجله براى خواندن آن (قرآن) حركت مده، چرا كه جمعكردن و خواندن آن بر عهده ماست.
در روایات آمدهاست پیامبر به سبب عشق و علاقهاش به دریافت و حفظ قرآن، در هنگام دریافت وحی، آن را با عجله تکرار میکرد؛ پس آیات بالا نازل شد. اما در تفسیری دیگر آمدهاست پیامبر پیش از تمام شدن وحی، آن را جلو جلو میخواند و این نشان میدهد قرآن پیش از آن یک بار به صورت دفعی بر پیامبر(ص) نازل شده بود. در پاسخ به این شُبهه که فقط معانی قرآن از طرف خداوند است نه الفاظ آن، به آیات بالا و واژه «قرآنه» استدلال شدهاست اینکه «قرآنه» به معنای خواندن است و صریحا بر این دلالت دارد که الفاظ قرآن نیز از طرف خداوند است نه کس دیگری.
- «أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدًى»
ترجمه:آیا انسان گمان میکند(او را به حال خود واگذاشتهاند؟) بیهدف رها میشود؟!
علامه طباطبایی در المیزان می نویسد که این آیه در آیات پایانی سوره در واقع بازگشت به آیه آغاز سوره بود که فرمود: أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ که در ارتباط با قیامت بود. استفهام در این آیه برای توبیخ و نکوهش انسان است و (سدى) به معناى مهمل است ، و معناى آیه این است که : آیا انسان چنین مى پندارد که ما او را مهمل رها مى کنیم و اعتنایى به او نداریم و بعث و قیامتى هم نیست ، و بعد از مردن دیگر زنده اش نمى کنیم ، و در نتیجه تکلیف و جزایى در کار نیست ؟
فضیلت و خواص
در فضیلت این سوره از پیامبراسلام (ص) نقل شده هر كس سوره قیامت را قرائت كند در روز قیامت من و جبرئیل شهادت میدهیم كه او به قیامت ایمان داشته و در حالی وارد محشر میشود كه چهرهاش درخشانتر از دیگر آفریدگان خداست. از امام باقر(ع) نیز آمده هر كس در قرائت سوره قیامت مداومت داشته باشد و به آیات آن عمل كند، خداوند او را به بهترین شكل با پیامبر محشور میكند، در حالی كه چهرهاش شاد و خندان است تا اینكه از پل صراط و میزان میگذرد.
در تفسیر برهان برای این سوره خواصی چون افزایش روزی و امنیت و محبوبیت در بین مردم، تقویت عفاف و پاكدامنی و همچنین رفع ضعف و ناتوانی ذکر شده است.
متن و ترجمه
سوره قیامت
مـتـن | ترجمه |
---|---|
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ لَا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيَامَةِ ﴿١﴾ وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ ﴿٢﴾ أَيَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّن نَّجْمَعَ عِظَامَهُ ﴿٣﴾ بَلَىٰ قَادِرِينَ عَلَىٰ أَن نُّسَوِّيَ بَنَانَهُ ﴿٤﴾ بَلْ يُرِيدُ الْإِنسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ ﴿٥﴾ يَسْأَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ ﴿٦﴾ فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ ﴿٧﴾ وَخَسَفَ الْقَمَرُ ﴿٨﴾ وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ ﴿٩﴾ يَقُولُ الْإِنسَانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ ﴿١٠﴾ كَلَّا لَا وَزَرَ ﴿١١﴾ إِلَىٰ رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ ﴿١٢﴾ يُنَبَّأُ الْإِنسَانُ يَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ ﴿١٣﴾ بَلِ الْإِنسَانُ عَلَىٰ نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ ﴿١٤﴾ وَلَوْ أَلْقَىٰ مَعَاذِيرَهُ ﴿١٥﴾ لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ ﴿١٦﴾ إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿١٧﴾ فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿١٨﴾ ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ ﴿١٩﴾ كَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ ﴿٢٠﴾ وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ ﴿٢١﴾ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾ وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ ﴿٢٤﴾ تَظُنُّ أَن يُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ﴿٢٥﴾ كَلَّا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِيَ ﴿٢٦﴾ وَقِيلَ مَنْ ۜ رَاقٍ ﴿٢٧﴾ وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ ﴿٢٨﴾ وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ ﴿٢٩﴾ إِلَىٰ رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ ﴿٣٠﴾ فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّىٰ ﴿٣١﴾ وَلَـٰكِن كَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ ﴿٣٢﴾ ثُمَّ ذَهَبَ إِلَىٰ أَهْلِهِ يَتَمَطَّىٰ ﴿٣٣﴾ أَوْلَىٰ لَكَ فَأَوْلَىٰ ﴿٣٤﴾ ثُمَّ أَوْلَىٰ لَكَ فَأَوْلَىٰ ﴿٣٥﴾ أَيَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَن يُتْرَكَ سُدًى ﴿٣٦﴾ أَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِّن مَّنِيٍّ يُمْنَىٰ ﴿٣٧﴾ ثُمَّ كَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّىٰ ﴿٣٨﴾ فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنثَىٰ ﴿٣٩﴾ أَلَيْسَ ذَٰلِكَ بِقَادِرٍ عَلَىٰ أَن يُحْيِيَ الْمَوْتَىٰ ﴿٤٠﴾ | به نام خداوند رحمتگر مهربان سوگند به روز قيامت، (۱) و سوگند به (نفس لوّامه و) وجدان بيدار و ملامتگر (كه رستاخيز حقّ است)! (۲) آيا انسان مىپندارد كه هرگز استخوانهاى او را جمع نخواهيم كرد؟! (۳) آرى قادريم كه (حتى خطوط سر) انگشتان او را موزون و مرتّب كنيم! (۴) (انسان شك در معاد ندارد) بلكه او مىخواهد (آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قيامت) در تمام عمر گناه كند! (۵) (از اينرو) مىپرسد: «قيامت كى خواهد بود»! (۶) (بگو:) در آن هنگام كه چشمها از شدّت وحشت به گردش در آيد، (۷) و ماه بىنور گردد، (۸) و خورشيد و ماه يك جا جمع شوند، (۹) آن روز انسان مىگويد: «راه فرار كجاست؟!» (۱۰) هرگز چنين نيست، راه فرار و پناهگاهى وجود ندارد! (۱۱) آن روز قرارگاه نهايى تنها بسوى پروردگار تو است؛ (۱۲) و در آن روز انسان را از تمام كارهايى كه از پيش يا پس فرستاده آگاه مىكنند! (۱۳) بلكه انسان خودش از وضع خود آگاه است، (۱۴) هر چند (در ظاهر) براى خود عذرهايى بتراشد! (۱۵) زبانت را بخاطر عجله براى خواندن آن [قرآن] حركت مده، (۱۶) چرا كه جمعكردن و خواندن آن بر عهده ماست! (۱۷) پس هر گاه آن را خوانديم، از خواندن آن پيروى كن! (۱۸) سپس بيان (و توضيح) آن (نيز) بر عهده ماست! (۱۹) چنين نيست كه شما مىپنداريد (و دلايل معاد را كافى نمىدانيد)؛ بلكه شما دنياى زودگذر را دوست داريد (و هوسرانى بىقيد و شرط را)! (۲۰) و آخرت را رها مىكنيد! (۲۱) (آرى) در آن روز صورتهايى شاداب و مسرور است، (۲۲) و به پروردگارش مىنگرد! (۲۳) و در آن روز صورتهايى عبوس و در هم كشيده است، (۲۴) زيرا مىداند عذابى در پيش دارد كه پشت را در هم مىشكند! (۲۵) چنين نيست (كه انسان مىپندارد! او ايمان نمىآورد) تا موقعى كه جان به گلوگاهش رسد، (۲۶) و گفته شود: «آيا كسى هست كه(اين بيمار را از مرگ) نجات دهد؟!» (۲۷) و به جدائى از دنيا يقين پيدا كند، (۲۸) و ساق پاها (از سختى جان دادن) به هم بپيچد! (۲۹) (آرى) در آن روز مسير همه بسوى (دادگاه) پروردگارت خواهد بود! (۳۰) (در آن روز گفته مىشود:) او هرگز ايمان نياورد و نماز نخواند، (۳۱) بلكه تكذيب كرد و روىگردان شد، (۳۲) سپس بسوى خانواده خود باز گشت در حالى كه متكبّرانه قدم برمىداشت! (۳۳) (با اين اعمال) عذاب الهى براى تو شايستهتر است، شايستهتر! (۳۴) سپس عذاب الهى براى تو شايستهتر است، شايستهتر! (۳۵) آيا انسان گمان مىكند بىهدف رها مىشود؟! (۳۶) آيا او نطفهاى از منى كه در رحم ريخته مىشود نبود؟! (۳۷) سپس بصورت خونبسته در آمد، و خداوند او را آفريد و موزون ساخت، (۳۸) و از او دو زوج مرد و زن آفريد! (۳۹) آيا چنين كسى قادر نيست كه مردگان را زنده كند؟! (۴۰) |
جستارهای وابسته
سوره پیشین: سوره مدثر | سوره قیامت سورههای مکی • سورههای مدنی | سوره پسین: سوره انسان |
١.فاتحه ٢.بقره ٣.آلعمران ٤.نساء ٥.مائده ٦.انعام ٧.اعراف ٨.انفال ٩.توبه ١٠.یونس ١١.هود ١٢.یوسف ١٣.رعد ١٤.ابراهیم ١٥.حجر ١٦.نحل ١٧.اسراء ١٨.کهف ١٩.مریم ٢٠.طه ٢١.انبیاء ٢٢.حج ٢٣.مؤمنون ٢٤.نور ٢٥.فرقان ٢٦.شعراء ٢٧.نمل ٢٨.قصص ٢٩.عنکبوت ٣٠.روم ٣١.لقمان ٣٢.سجده ٣٣.احزاب ٣٤.سبأ ٣٥.فاطر ٣٦.یس ٣٧.صافات ٣٨.ص ٣٩.زمر ٤٠.غافر ٤١.فصلت ٤٢.شوری ٤٣.زخرف ٤٤.دخان ٤٥.جاثیه ٤٦.احقاف ٤٧.محمد ٤٨.فتح ٤٩.حجرات ٥٠.ق ٥١.ذاریات ٥٢.طور ٥٣.نجم ٥٤.قمر ٥٥.الرحمن ٥٦.واقعه ٥٧.حدید ٥٨.مجادله ٥٩.حشر ٦٠.ممتحنه ٦١.صف ٦٢.جمعه ٦٣.منافقون ٦٤.تغابن ٦٥.طلاق ٦٦.تحریم ٦٧.ملک ٦٨.قلم ٦٩.حاقه ٧٠.معارج ٧١.نوح ٧٢.جن ٧٣.مزمل ٧٤.مدثر ٧٥.قیامه ٧٦.انسان ٧٧.مرسلات ٧٨.نبأ ٧٩.نازعات ٨٠.عبس ٨١.تکویر ٨٢.انفطار ٨٣.مطففین ٨٤.انشقاق ٨٥.بروج ٨٦.طارق ٨٧.اعلی ٨٨.غاشیه ٨٩.فجر ٩٠.بلد ٩١.شمس ٩٢.لیل ٩٣.ضحی ٩٤.شرح ٩٥.تین ٩٦.علق ٩٧.قدر ٩٨.بینه ٩٩.زلزله ١٠٠.عادیات ١٠١.قارعه ١٠٢.تکاثر ١٠٣.عصر ١٠٤.همزه ١٠٥.فیل ١٠٦.قریش ١٠٧.ماعون ١٠٨.کوثر ١٠٩.کافرون ١١٠.نصر ١١١.مسد ١١٢.اخلاص ١١٣.فلق ١١٤.ناس |
پانویس
- ↑ دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی،۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۲۵۹ـ۱۲۶۰.
- ↑ معرفت، آموزش علوم قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۱۶۶.
- ↑ دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۲۵۹ـ۱۲۶۰.
- ↑ دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۲۵۹-۱۲۶۰
- ↑ خامهگر، محمد، ساختار سورههای قرآن کریم، تهیه مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت نورالثقلین، قم، نشر نشرا، چ۱، ۱۳۹۲ش.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۵، ص۲۷۷ـ۲۷۹.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ج۲۰، ص ۱۰۴.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ج۲۰، ص۱۰۴. شیخ طوسی، تفسير التبيان، ج۱۰، ص۱۹۱.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ج۲۰، ص۱۰۶.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۵، ص۲۹۶.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ترجمه، ۱۳۷۴ش، ج۱۴، ص۳۰۰.
- ↑ . .
- ↑ طباطبایی، المیزان، ج۲۰، ص ۱۱۵.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۹۰ش، ج۱۰، ص۱۹۰
- ↑ شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ۱۳۸۲ش، ص۱۲۱
- ↑ بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۵۵۳
- ↑ بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۵۵۳
- ↑ کفعمی، مصباح کفعمی، ۱۴۲۳ق، ص۴۵۹
منابع
- قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند، تهران، دارالقرآن الکریم، ۱۴۱۸ق/۱۳۷۶ش.
- اشرفی، امیررضا، «الهی بودن متن قرآن از منظر علامه طباطبايی و نقش آن در تفسير الميزان»، مجله قرآنشناخت، سال اول، شماره اول، ۱۳۸۷ش.
- بحرانی، سید هاشم، البرهان، تهران، بنیاد بعثت، ۱۴۱۶ق.
- حسینی، سیدموسی، «وحیانی بودن الفاظ قرآن»، فصلنامه پژوهشهای قرآنی.
- دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، به کوشش بهاءالدین خرمشاهی، تهران، دوستان-ناهید، ۱۳۷۷ش.
- شیخ صدوق، محمد بن علی، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، تحقیق: صادق حسن زاده، تهران، ارمغان طوبی، ۱۳۸۲ش.
- شیخ طوسی، تفسیر تبیان، [بی جا] [بی تا]
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه: بیستونی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۹۰ش.
- طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش.
- کفعمی، ابراهیم بن علی، المصباح للکفعمی، ،قم، محبین، ۱۴۲۳ق.
- گروه کارورزی وحی، «الهی بودن الفاظ قرآن»، مجله معرفت، شماره ۷۳، دیماه ۱۳۸۲ش.
- معرفت، محمدهادی، آموزش علوم قرآن، [بیجا]، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چ۱، ۱۳۷۱ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران،دار الکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش.
پیوند به بیرون